آخرین نگاه

ساخت وبلاگ

آخرین نگاه

این غزلم برای بیش از سی سال پیش است .

رفتی و مهر خود به دلم جا گذاشتی

سنگی به رسم توبه به مینا گذاشتی

ای آفتاب ، با همه مهرت مرا چو شمع

تنها به دست باد صبا وا گذاشتی

ای آشنا به جان تو یادم نمی رود

روزی که تو به دشت دلم پا گذاشتی

خواهی بیا و خواه برو ، میل میلِ توست

حالا که بی نصیب دلِ ما گذاشتی

امروز بی وجود تو عمرم ز دست رفت

فردا چه سر کنم که نه فردا گذاشتی

ای شهسوار حُسن ، شکایت کجا بَریم

ما را میان گَردِ ستمها گذاشتی

ای آنکه نام ما به رفاقت نمی بری

از کی تو پا به کوچه ی حاشا گذاشتی

در آخرین نگاه " رضا " گفتمش که باز

رفتی و مهرِ خود به دلم جا گذاشتی !!

رضا پارسی پور

**************

#غزل

#آخرین_نگاه

#شهسوار_حُسن

#رضا_پارسی_پور

رباعی / سرکویری...
ما را در سایت رباعی / سرکویری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baghebaran بازدید : 9 تاريخ : چهارشنبه 19 ارديبهشت 1403 ساعت: 15:13